به گزارش راهبرد معاصر، مسعود جان بزرگی روانشناس، با بیان اینکه انتشار اخبار منفی در رسانهها اثرات منفی بر روح و روان افراد میگذارد توضیح میدهد: فرق اخبار منفی با اخبار مثبت این است که اخبار منفی ذهن انسان را سریعتر به انگیزههای منفی و ایجاد احساسات منفی مثل غم و خشم و ترس تبدیل میکند. اخبار مثبت به دلیل هماهنگی با وضع موجود و اینکه نیاز به تحلیل دارند نمی توانند با همان سرعت احساس مثبت ایجاد کرده یا هیجانهای منفی را خنثی کند. بخصوص وقتی همزمان با هم اتفاق می افتند اخبار مثبت باور پذیری کمتری پیدا می کنند. اخبار منفی در مغز سریعتر پردازش شده و اثر میگذارند چون مرکز لیمبیک مغز که تا حدود زیادی غیر ارادی است را درگیر میکند و به همین دلیل دیرتر خنثی می شود و بنابراین اثر مخرب دارند.
وی با بیان اینکه اخبار منفی میتوانند سریعتر انسان را درگیر خود کنند گفت: در لحظات اول شنیدن اخبار منفی فرد به دلیل تحریک هیجانی ممکن است قدرت تجزیهوتحلیل درستی نداشته باشد از همین رو ممکن است واکنشی هیجانی از خود نشان دهد و پس از فروکش کردن اخبار بد بتواند آن را تحلیل کند و اگر حتی این خبر دروغ باشد بهدروغ بودن آن پی ببرد.
این روانشناس با اشاره به اینکه ممکن است فرد در زمان شنیدن خبر منفی وابسته به شرایطی که درآن قرار دارد واکنش یا تصمیم عجولانهای بگیرد افزود: افراد وقتی در جمع(بخصوص جمعیت) قرار میگیرند تحت تأثیر جمع چه بسا قدرت تصمیمگیری عاقلانه خود را از دست بدهند و ممکن است اقداماتی را انجام دهند که در زمان تنهایی از این رفتار پرهیز میکنند، اینیک پدیده روانشناختی شناخته شده است.
پرخاشگری درونی، افسردگی و گاهی خودکشی؛ عواقب اخبار منفی
جانبزرگی تصریح کرد: قاعدتاً در این موارد سیستم رسانهای ما باید در برابر اخبار جعلی به مردم کمک کند که حقیقت را دریابند، برخی مواقع شاهد انتشار اخبار دروغ هستیم که رسانههای ما باید اثر خبر منفی را خنثی کنند. سکوت در برابر این نوع اخبار باعث خواهد شد تا جریان منفی به کار خود ادامه داده و افراد را از سطح انگیزه به سطح عمل هدایت کند. در چنین شرایطی آنها که غمگینی را تجربه می کنند به سمت پرخاشگری درونی، افسردگی و گاهی خودکشی پیش می روند، آنهایی که ترس را تجربه می کنند به سمت اضطراب و اجتناب پیش می روند و برخی به سمت اقدامات پرخاشگرانه و انتقامجویانه.
در دنیا انتشار اخبار حوادث تلخ کنترلشده انجام میشود
این روانشناس بابیان اینکه مطالعات صورت گرفته نشان میدهد تکرار اخبار حوادث منفی شایع کننده حوادث منفی است اظهار کرد: در دنیا انتشار اخبار حوادث تلخ کنترلشده انجام میشود و تکرار این خبرها باورپذیری خبر را افزایش خواهد داد و انگیزه را به عمل تبدیل خواهد کرد.
به گفته وی، بدنیوزها اگر به اعتقادات افراد ضربه بزند اثرات طولانی مدتر و خطرناکتری دارد و اگر سیستم معنایی افراد تغییر کند نمیتواند به راحتی آن را اصلاح کرد. کافی است افراد بر اساس این اخبار موضع بگیرند که این موضوع برگشت پذیری را سخت خواهد کرد. مهندسی ذهن توسط رسانهها اتفاق میافتد ممکن است این موضوع به دلیل کارکرد ضعیف برخی رسانههای داخلی باشد یا اینکه به دلیل هدفمند کار کردن رسانههای خارجی.
انتشار 99 خبر درست برای القای یک خبر دروغ!
جان بزرگی گفت: شما گاهی شاهد پخش اخبار منفی تکراری و حتی دروغ از رسانه هایی هستید که سعی می کنند ذهن عامه مردم که دادههای خود را معمولا یکجانبه به دست بیاورند مدیریت کنند. گاهی ۹۹ خبر درست را زمینه میکنند تا یک خبر دروغ را باورپذیر کنند. وقتی آن خبر در ذهن کاشته شد، آنگاه با اخبار کنترل شده بعدی آن را آبیاری می کنند تا نهایتا در زمانی که لازم است ثمر آن را در جهت اهداف خود بهره برداری کنند. این فنون مهندسی ذهن امروزه از صنعت های پیشرفته روانشناختی است. افراد بدون اینکه احساس فشار یا تحمیل کنند کاری را انتخاب ! بله انتخاب میکنند که ایده پردازان رسانه میخواهند. کافی است مردم بدانند که برخی رسانهها چرا باید میلیونها دلار تولید خود را در اختیار ما بگذارند. آیا از روی خیر خواهی است؟
نقش پرورشی والدین نادیده گرفته شده است
جانبزرگی با اشاره به نقش والدین در افزایش سواد سلامت و پرورش کودکان توضیح داد: ما واکسیناسیون در برابر بیماریهای جسمی را خوب بلدیم مدیریت کنیم اما در برابر ویروسهای روانی، معنوی و فرهنگی باید بگویم هیچ برنامه درست و منسجمی نداریم. بلکه برعکس طی سالهای اخیر نقش پرورشی والدین نادیده گرفته شده است و بسیاری از خانوادهها کودک را به مدرسه و فضای مجازی سپردهاند، مدرسه کنش اصلیش آموزش است و فضای مجازی مانند یک جنگل وحشی است. خانواده خط مقدم تربیت فرزند است و وقتی خانواده جایگاه حقیقی خود را نداشته باشد (پدر و مادر مشغول معیشت و تأمین نیازهای اولیه و گاهی فاقد راهبرد درست تربیتی) مسوولیت خود را به درستی انجام نمیدهد و جامعه جوان آسیبپذیر میشود.
به گفته این روانشناس، برخی نهادها نیز که مسوولیت فرهنگی دارند، فاقد انسجام و نقشۀ راهِ تربینی به ویژه به لحاظ معنوی هستند. ما باید برای ۱۰ نسل بعد برنامه داشته باشیم. فرهنگ ما در زمره غنی ترین فرهنگهای جهان است آن را با ندانم کاری و تخریب یکدیگر بی ارزش نکنیم و با انتقال درست و صادقانه آن به نسلهای بعد از آن و فرزندانمان محافظت کنیم. آنها بیش از تنبیه و سرزنش نیاز به همدلی دارند گاهی همه زحمات و هزینه ها را خانواده و جامعه برای بزرگ شدن و موفق شدن فرزندان می کشند و دیگران با مهندسی ذهن عزیزانمان را با همکاری و سوء تدبیر خودمان طعمه می کنند و می بلعند و ثمره آن به دیگران می رسد. ما می توانیم و میشود که به به جای مهندسی ذهن، مدیریت عقلانی رفتار و ذهن را به آنها بیاموزیم. این آموزه ای است که خدا به ما یاد میدهد. / فارس